افسونگر شرقی | ||
|
رومیو و ژولیت این دو دلداده از?خاندان هستند که سالها با هم دشمن بودند .وقتی رومیو و ژولیت دلباخته هم میشوند به طور مخفیانه ازدواج میکنند اما با کشته شدن دوتن از افراد ?خاندان رومیو تبعید میشود و پدر بی خبر ژولیت وسایل عروسی اورا با شخصی دیگر فراهم میکند . ژولیت به کمک یک راهب دارویی مینوشد وبه خواب میرود تا رومیو بازگردد واو را ببرد اما رومیو که فکر میکرد ژولیت مرده لبهای اورا میبوسد وبا خوردن زهر خود را میکشد همان موقع ژولیت بیدار میشود وبا دیدن رومیو اونیز خودرا میگشد! [ سه شنبه 88/12/25 ] [ 7:10 صبح ] [ شبانه ]
[ نظرات () ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |